سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه دوستی اش را نابجا به کار گیرد، خود رادر معرض جدایی قرار داده است . [امام صادق علیه السلام]
تخــریــبـچــی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آیا پاسخی هست ... ؟

 

به نام خدا ...

 

در مناظره آقایان موسوی و احمدی نژاد , جناب دکتر بیست سوال از آقای موسوی پرسیده اند که متاسفانه ایشان جوابی ندادند .

 

سیاست خارجی

آمریکا و بر اندازی نظام

1-در 20 سال گذشته در دولت‌های شما و آقای هاشمی و آقای خاتمی آمریکا علنا اعلام می‌کرد به دنبال براندازی نظام در ایران است اما امروز رسما می‌گوید دیگر به دنبال براندازی نیست. سوال اینجاست کدام سیاست خارجی ذلت‌آفرین و کدام یک عزتمندانه است؟

اسرائیل و دشمنی با ایران

2- در دوران نخست وزیری شما مواضع شما نسبت به مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی به گونه‌ای بود که حتی می‌گفتید ما باید نیروی نظامی به فلسطین بفرستیم، اما امروز لحن شما در مقابل اسرائیل تغییر یافته است و می گوئید نباید با اسرائیل دشمنی کنیم . علت چیست؟

تنش زدائی در سیاست خارجی

3- شما که به جریان آزاد اطلاعات اعتقاد دارید و شعار تنش زدایی از سیاست خارجی را مطرح می‌کنید . بفرمائید چه چیز موجب قطع رابطه ایران و عربستان در زمان نخست‌وزیریتان شد؟

 

دوران نخست وزیری

جریان سازی در دوره نخست وزیری

4- شما در زمان نخست‌وزیریتان با جریان‌سازی، اختیار قانونی رئیس جمهور وقت رادر نظارت بر تعیین وزرا از وی سلب کردید و کار را به جایی رساندید که حضرت امام (ره) شخصا دخالت نمودند، در این مورد چه توضیحی دارید؟

قانون گریزی در دوره نخست وزیری
5- شما از قانون گرایی و عدم فرار از قانون سخن می‌گویید لطفا درباره ماجرایی که در زمان نخست وزیریتان پیش آمد و شما در زمان تعطیلات مجلس بدون مجوز و غیر قانونی 95 میلیارد دلار از خزانه برداشت کرده‌اید، توضیحاتی ارائه نمایید؟

الهتاب فضای سیاسی در دوره نخست وزیری
6- آقای موسوی چرا اسامی نمایندگانی را که با شما مخالف بودند را افشا نمودید که موجب تخریب آنها در فضای سیاسی کشور شد؟

تحمّل انتقادات در دوره نخست وزیری
7- در زمان شما یک روزنامه آن هم که بین سالهای 63 تا 64 شروع به انتشار نمود و موضع انتقادی نسبت به عملکرد شما داشت، موجب بی‌مهری شما قرار گرفت و شما آن انتقادات را تحمل نکردید و آن قدر فشار آوردید که آن روزنامه تعطیل شد؟

ارتباط با مراجع در دوره نخست وزیری
8- دولت نهم بیشترین رابطه را با مراجع و روحانیت داشته است. کمی راجع به ارتباط خودتان با مراجع در دوران نخست وزیری توضیح دهید؟

اجرای فرمان  امام ( ره ) در دوره نخست وزیری
9- چه مقدار از فرمان هشت ماده‌ای حضرت امام (ره) که در زمان دولت شما صادر شد را اجرا نمودید؟

 

دوران غیبت بیست ساله

احساس خطر

10- امروز اعلام می‌کنید که احساس خطر کرده و پا به عرصه انتخابات گذاشته‌اید. آیا شما در غائله 18 تیر که جریان برانداز به سمت مرکز حکومت حرکت کرده بود و یا زمانی که به تمامی مقدسات خدشه وارد می‌کردند و حتی می‌خواستند اندیشه امام راحل را به موزه‌های تاریخ بفرستند، شما احساس خطر نکردید؟

سکوت در برابر صدور مدارک تقلبی
11- امروز آقایان هاشمی و خاتمی پشتیبان شما هستند و شما نیز گفته‌اید که به پشتیبانی آنها افتخار می‌کنید. عکس العمل شما در مورد موج صدور مدارک تقلبی برای مدیران در دوره دولت های این دو نفر چیست؟ چرا آن زمان سکوت کردید ؟

دانشجویان ستاره دار
12- آیا ستاره کردن دانشجویان در دولت آقای خاتمی و در زمان وزارت آقای معین شروع نشد و در این دولت برای همیشه به آن پایان داده نشد؟ چرا این امر را به دولت نهم نسبت می دهید ؟

نگرانی از نرخ تورّم
13- دردولت آقای هاشمی نرخ تورم به 49 ونیم درصد رسید و دولت 49 میلیارد دلار استقراض خارجی نمود، آیا به جا نبود در آن زمان احساس خطر کنید؟

سکوت در برابر کاریکاتور علیه علماء
14- کشیدن کاریکاتور علما پس از ملی شدن صنعت نفت منسوخ شده بود اما در دولت آقا خاتمی که شما از آن حمایت کردید عده‌ای به خود اجازه دادند کاریکاتور یکی از علما را در نشریات خود منتشر کنند. سکوت شما در آن زمان چه معنایی داشت؟

 

دوران تبلیغات انتخاباتی

برنامه شما برای اداره آینده کشور
15- آقای موسوی برنامه‌های شما برای اداره کشور چیست؟ شما سه ماه است که اعلام کاندیداتوری کرده‌اید ولی برنامه ارائه نداده‌اید. آیا می‌شود فقط با انتقاد کشور را اداره نمود؟

دولت اشرافی گری
16- خانم فائزه هاشمی در جایی گفته است اصلاحات دنباله سازندگی است و مهندس موسوی نیز ادامه هر دوی آنهاست؛ آیا دولت شما ادامه دهنده اشرافی‌گری دولت‌های سابق خواهد بود؟

اطلاعات از وضع فعلی مملکت

17- دادن اطلاعات غلط به مردم درباره عملکرد دولت نهم در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی از کجا ناشی می‌شود و چه کسانی این اطلاعات را در اختیار شما قرار داده اند ؟

تخریب دولت نهم
18- دولت نهم 320 هزار تیتر تخریبی علیه آن در جراید و رسانه ها منتشر شد . چرا هر جا رفتید سخن از دیکتاتوری این دولت به میان آوردید ؟  

ثروت های هنگفت مدیران قبلی و فعلی
19- شما در مورد ثروت‌های هنگفت و بادآورده برخی از وزیران دولت خود و اعضای فعلی ستاد انتخاباتیان چه صحبتی دارید ؟

منبع هزینه تبلیغات انتخاباتی
20-هزینه سنگین تبلیغات انتخاباتی شما از کجا تامین شده است؟

نظر شما چیست ؟ ...

 

از همه شما دوستان طرفدار موسوی و احمدی می خواهم تا حتماً به این سایت  سر بزنید

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » تخریبچی ( دوشنبه 88/3/18 :: ساعت 12:14 صبح )
»» رفتار ...

بسم رب الشهداء و الصدیقین

همه ما تا حالا هم اردو زیاد رفتیم و هم کار گروهی زیاد انجام دادیم ...
مهمترین عاملی که سبب میشه اردو و یا کار گروهی به نتیجه برسه و اهداف مورد نظر در برنامه تأمین بشه رفتار شرکت کنندگانه ... ؟!
چون رفتار های فردی و یا گروهی و انجام دقیق فعالیت ها تاثیرگذارترین عامل در تحقق اهداف بشمار میره ...
حالا اگه اردویی تفریحی باشه تفریح مهمه ... اگه زیارتی باشه زیارت مهمه و اگه فرهنگی باشه فعالیت ها فرهنگی مهم میشه ...
یکی از برنامه هایی که هم به نوعی اردو به حساب میاد و هم به نوعی کار گروهی ، راهیان نور است ...
به نظر شما چه  طور میشه از این برنامه بهترین استفاده رو کرد ... ؟
چه فعالیت هایی اگه انجام داده بشه بهتره ... تا هم اردوی خوبی بشه و هم کار گروهی موفقی ...
منتظر نظرات شما هستم ... ؟!

معراج شهدای مقر تفحص شهدای شهید محمودوند اهواز

این هم سوقات از شهدا و راهیان نور ...

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » تخریبچی ( سه شنبه 88/3/5 :: ساعت 2:5 صبح )
»» یوسف تنها ...

 

بسم رب المهدی عج

 

             اگر این سطح پر از انسان هاست

                                         پس چرا یوسف زهرا تنهاست

 

سرخی خونمان فدای سبزی قدومش

 

لبیک یا فارس الحجاز یا اباصالح المهدی ...

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » تخریبچی ( سه شنبه 88/2/1 :: ساعت 11:54 عصر )
»» پست نگهبانی ...

به نام خدا ...
آری خدا .. همان خدای شهدای مظلوم تخریب و تفحص ...
تخریبچی شهید علیرضا عاصمی

تخریبچی شهید علیرضا عاصمی
عضو شورای فرماندهی تیپ ویژه پاسداران
فرمانده تخریب لشکر 43 امام علی علیه السلام و قرار گاه کربلا ، نجف اشرف و خاتم الانبیاء
یکی از دست نوشته های تخریبچی شهید علیرضا عاصمی :

یک شنبه 18/2/1362 ساعت 5/3 بعد از ظهر به سمت سوسنگرد حرکت کردیم و از آنجا به سمت خط رفتیم .
شب در جنگل امغر خوابیدیم  .
رفتیم به چادر برادران تخریب تیپ امام حسن علیه السلام .
داخل چادر از دست پشه ها نمی شد خوابید !
آمدیم بیرون . ناگهان یکی داد و فریاد کنان می دوید ؟ عقرب نیشش زده بود ! اینجا هم از ترس  عقرب ها نمی شد خوابید ... !
ناچار شدیم رفتیم روی اسبهای ماشین ، با همه گرما خود را لا پتو پیچیدیم ، ولی نمیدانم از کجا پشه ها راهی پیدا میکردند و می آمدند زیر پتو با ما کشتی می گرفتند . نگذاشتند ما بخوابیم  .
5 دقیقه می خوابیدیم 10 دقیقه دست و پا را می خاراندیم .
ساعت 12 بیدار شدیم ، تصمیم گرفتیم بر گردیم ولی دیدیم هرجا برویم همین است .
تا صبح دست و پایمان مثل آبله بالا زده بود و سرخ شده بود .
صبح که آفتاب زد : پست نگهبانی پشه ها تمام شد و تحویل مگس ها دادند ... !
یکی از برادران میگفت :
نصف شب در سنگری بودم ، دیدم صدای گریه ای می آید ؟! فکر کردم نماز شب میخوانند ... ! سرم را از پتو بیرون آوردم یک دفعه پشه ها حمله کردند ! بعد دیدم دوستم از دست پشه ها چاره ای جز گریه ندارد و در کشتی با پشه ها شکست خورده است ... !!!
...
خاطره ای قشنگ و خنده دار بود ...
آری گاهی شهدای ما با زبان زیبایی با ما هم سختی های جنگ را میگویند و هم ما را می خندانند ...
شاد و پیروز باشید ...
آغاز حکومت جهانی مولایمان مهدی زهرا مبارک ...
سرخی خونمان فدای سبزی قدومش ...
التماس دعا ...

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » تخریبچی ( پنج شنبه 87/12/15 :: ساعت 2:2 عصر )
»» برادران انقلابی ...

به نام خدا ...
آری خدا ... همان خدای شهدای غریب و مظلوم انقلاب ...
قلم و نفس گرم و پاک بنده ی خدا سبب نوشتن این خاطره شد ...
...
فامیل و بعضی از خانواده های ارتشی ساکن در محله ، آنان و خانواده شان را کافر خطاب میکردند ...
هفت برادر بودند ...
هادی و حمید دانش آموز دوره راهنمایی ، از بقیه برادرانشان کوچکتر بودند ؛ مجید هم هنوز خیلی کوچک بود و تازه راه رفتن یاد گرفته بود ...
آنها در مشهد و شهرستان های اطراف مشهد ؛ شهرهایی همچون فریمان و تربت جام که به دلیل اصالت خانوادگی آشنایی بیشتر با آن شهر ها داشتند ؛ اعلامیه ، نوار و رساله امام خمینی (ره) را پخش میکردند ...
غلامرضا برادر بزرگتر و برادر دوم خانواده که محمد نام دارند هنگام پخش اعلامیه دیده میشوند و مورد تعقیب ماموران ساواک قرار میگیرند ... محمد برارد کوچکتر غلامرضا و بچه دوم خانواده موفق به فرار میشود و غلامرضا برادر بزرگتر توسط ماموران ساواک دستگیر میشود ، محمد با زرنگی تمام بدون اینکه خود به خانه برود از طریق یکی از دوستانشان سریع خبر دستگیری غلامرضا را به برادر سوم خانواده که علی نام دارد میرساند  و خود برای پنهان شدن به خانه یکی دیگر از دوستانشان میرود ...
علی که جسه کوچکتری نسبت به بقیه برادران دارد نیز با زرنگی تمام کلیه اعلامیه ها ، نوار ها ، ماشین چاپ و ماشین تحریر (ماشین نویسی) و کتب انقلابی را شبانه با بسته بندی (جاسازی) از خانه خارج و به چند خانه در تربت جام که نسبت به فریمان از مشهد دور تر است منتقل کرده و درون باغچه های ان خانه ها پنهان میکند ...
صبح روز بعد ، هنوز علی به خانه برنگشته ماموران ساواک خانه ی شان را پیدا کرده و به خانه ی شان برای بازرسی و پیدا کردن به قول خودشان آلت جرمی حمله ور میشوند ...
بعد از بازرسی کل خانه یکی از ماموران  که متخصص کشف جاسازی بوده یکی از جاسازی های غلامرضا را که فقط خود او از آن خبر داشته و از دید علی پنهان مانده بود را کشف کرده و از آنجا رساله توضیح المسائل امام خمینی (ره) را پیدا میکند و همین دلیلی میشود تا غلامرضا را به زندان ساواک در تهران به عنوان یکی از فعالان سیاسی ضد شاهنشاهی در مشهد منتقل کنند ...
در پی تظاهرات گسترده مردم مشهد و تحصن هر روزه در حرم امام رضا (علیه السلام) تانک های تازه خریداری شده و کوچک ضد اغتشاش رژیم پهلوی به حریم رضوی تجاوز کرده و اقدام به قتل عام مردم در حرم میکنند و حتی با شلیک چند گلوله قسمتی از ایوان صحن سغا خانه و صحن نو را تخریب میکنند ...
روز بعد علی و برادر چهارم خانواده که حسن نام دارد و از علی کوچکتر است برای تشیع جنازه شهدایی که روز قبل در حرم به شهادت رسیده بودند با پای پیاده به سمت منزل آیت الله شیرازی که در نزدیکی حرم بست بالا واقع شده بود و محل شروع تشیع جنازه شهدا بود حرکت میکنند که با تدابیر شدید ماموران سواک و ارتش روبه رو میشوند ...
ماموران اجازه نزدیک شدن هیچ کس را به سمت حرم نمیدادند و به سمت هرکس که قصد نزدیک شدن به حرم را داشت گلوله شلیک میکردند ...
علی و حسن خود را از طریق کوچه و پس کوچه ها خود را به یکی از خیابان های اطراف حرم که خسروی نام دارد به گروهی از مردم میرسانند که نگهان با ماموران رژیم که در سر کوچه بازار سرشور مستقر بودند روبه رو میشوند ؛ دیگر ماموران رژیم که در حوالی فلکه آب مستقر بودند نیز متوجه آنها میشوند و به سمت انها حمله ور شده و عده ای از آنها نیز به سمت انها شلیک میکنند ...
علی و حسن به همراه چند تن دیگر از مردم اقدام به رد شدن از عرض خیابان میکنند در این حین چند نفر تیر خورده و مجروح شده و به زمین می افتد و دستگیر میشوند اما علی و حسن همچنان به مسیر خود به سمت محل تشیع جنازه ادامه میدهند ...
آنها خود را به کوچه و پس کوچه های اطراف حرم میرسانند اما همچنان مورد تعقیب ماموران رژیم قرار بودند ...
در حین فرار علی که ریز نقش تر و فرز تر بوده از حسن جلو می افتد ... دژخیمان رژیم پهلوی به سمت آنها شلیک میکنند ... علی درون یه کوچه و حسن در کنار دیواری پناه میگیرند ...
هردو ران پای حسن مورد اصابت تیر ژ3 آن هم از فاصله ای نزدیک قرار میگیرند ...
قبل از تیر اندازی حسن درب چند خانه را کوبیده بود اما هیچکس دری را باز نکرده بود ، او همچنان در کنار دیور و دری پناه گرفته بود ... بعد از تمام شدن تیر اندازی ها در یکی از خانه ها باز میشود و حسن که خون زیادی ازش رفته بود درون خانه می افتد ...
مرد صاحب خانه درب را بسته حسن را به خانه برده و هر دو پای حسن را از بالا تر می بندد و تا خون ریزی کمتر شود و خانواده و حسن را آرام میکند ...
علی منزلی  که حسن به آن پناه اورده بود را پیدا میکند و خود را به حسن میرساند ... چند ساعتی را انجا می مانند تا ابها از آسیاب بیافتد ...
صاحب خانه ماشین فولوکسی داشته و حسن که به دلیل خون روزی حال خوبی نداشته را درون ماشین روی صندلی عقب دراز میکند تا دیده نشود و راهی بیمارستان امداد میشود ... اما بدون علی ... !
خوشبختانه در راه کسی به انها مشکوک نمیشود و صاحب خانه حسن را به بیمارستان میرساند ...
ماموران شهربانی مستقر در بیمارستان از صاحب خانه جزئیات را میپرسند صاحب خانه میگوید که اورا تیر خورده درون کوچه پیدا کرده و دلش رحم امده و به بیمارستان اورده است ...
با توجه به شواهد و حال بد حسن و خون زیادی که از او رفته بود صاحب خانه را ازاد میکنند و حسن را به اتاق عمل می فرستند ...
علی برای اینکه دستگیر نشود پای پیاده خود را به بیمارستان امداد میرساند و با زیرکی وارد بیمارستان میشود ...
ساعت 5 بعد از ظهر حسن را از اتاق عمل بیرون می آورند و به یاری خدا حسن از اتاق عمل با بهبود کامل بیرون می آید ...
علی موضوع را به خانواده میگوید ... و مادرش را به بیمارستان می رساند و خود بدون اینکه شماسایی شود به خانه بر میگردد ...
حدود یک هفته ای حسن در بیمارستان تحت مراقبت شهربانی بستری میشود ... بعد از حدود یک هفته اماده ی مرخص شدن از بیمارستان مشود ...
باهمکاری پرستاران بیمارستان مخفیانه صبح زود روز ، قبل از ترخیص کامل به دور از چشم ماموران مراقب شهربانی که دائماً از اتاق او مراقبت میکردند ... با علی و پدرش فرار میکند و به خانه بر میگردد ... چند روزی هم درون منزل استراحت میکند ...یکی از دوستان غلامرضا که پرستار بوده نیز هر روز برای عوض کردن پانسمان پاهای حسن به منزلشان میرفت تا اینکه او بهبود کامل پیدا میکند ...
حدود 12 بهمن به همراه غلامرضا که تازه از زندان ساواک ازاد شده بود به استقال امام میروند ... و در 22 بهمن 57 پیروزی شکوهمند انقلاب را جشن میگیرند ...
خانواده انقلابی آنها از تاثیرگزاران و فعالان مشهد بوده و هستد و هم اکنون نیز به خدمت به اسلام انقلاب مشغول اند ...

 

یاد و خاطره همه شهدا و جانبازان انقلاب اسلامی بخصوص بنیانگذار کبیر انقلاب گرامی باد ...
سی اُمین سالگرد پیروزی انقلاب مبارک ...

 

یا حق ...

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » تخریبچی ( دوشنبه 87/11/21 :: ساعت 1:54 صبح )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

>> بازدید امروز: 30
>> بازدید دیروز: 20
>> مجموع بازدیدها: 244840
» لوگوی وبلاگ

» درباره حقیر

تخــریــبـچــی
تخریبچی
به نام خدا ... تخریبچی ... یه نسل سومی ... یکی که خیلی چیز ها دیده و شنیده و تجربه کرده ... یکی که سعی در اصلاح درون و بیرونش داره ... یه بسیجیه دانشجو ... یه بسیجیه طلبه ... به امید شهادت


» لینک دوستان
غفلت ...
منتظر ...
عروج ... اولین دست نوشته های تخریبچی
بچه های قلم
استاد هادی کردان ...
حم عسق ...
ساجدون ...
دست خط باران ...

» پیوندهای روزانه

نا گفته هایی از جلبگهای سبز اموی ... [46]
دختر و چگونگی ابراز علاقه [221]
پست نگهبانی [38]
لاله های سخنگو [20]
فرازی از نامه امام خمینی .ره. به آقای منتظری [106]
امید ... [51]
بچه های زهرا س [74]
یادی کن [54]
صدای شرهانی ... [248]
عشق یعنی ... [199]
وصیت نامه ای از شهید ... [228]
رقصی چینینمیانه میدانم آرزوست ... [316]
صبح جمعه ... [173]
جلسات تفسیر قرآن در ماه مبارک رمضان در چت [168]
[آرشیو(14)]

» آرشیو مطالب
شروع به کار تخریبچی ...
صدایی غریب ...
حسین ...
وفای عشق ... یادی تلخ ...
مین های یادگاری ...
لاله های سخن گو ...
صدای شرهانی ...
عشق ...
عشق یعنی ...
پست نگهبانی ...
برادران انقلابی ...
غزه ...
انتخابات ریاست جمهوری ...
عشق و ابراز علاقه دخترانه ...
رفتار ...
هدیه همیشگی بچه های تخریب ...
لاله های خوش بو ...
کردستان ...
میر حسین موسوی
نمک
سال 87
سال 88
سال 89
سال 90
سال 91
سال 92
سال 93
سال 94
سال 95
سال 97

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب