بسم رب الشهداء و الصدیقین …
هفتیمن شبی است که غریب کوچه های مدینه ؛ اولین مظلوم عالم ... اولین لبیک گوی ولایت مادرمان صدیقة کبری فاطمة الزهراء دیگر صدای لبیکش به گوش نمی رسد ...
علی جان اولین لبیک گویت شهید شد ...
شهدیه ای که خود لبیک گویی نداشت ...
تا ظهر عاشورا که باز آن ندای فاطمی شنیده شد و حسین ناله مادرش را دوباره فریاد زد ... هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی ... اما بی پاسخ ...
هر صبح و ظهر و شب مهدی فاطمه این ندا را بار ها تکرار میکند ...
هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی ...
آیا لبیک گویی هست ...
ای کاش بودم در کوچه های هاشمی ... ای کاش می بودم در کربلا ... و ای کاش بشنوم صدای فاطمیه مهدی را ... . این کاش او عروجم رو امضاء کند ...
لبیک یا اهلبیت النبوة ...
اَشهَدُ اَنَّ فاطِمَه الزَّهراء بِنتَ رَسولِ الله عِصمَتَ الله الکُبری و حُجَّتَ الله عَلَی الحُجَج
بِا نفسی و روحی انتِ یا اُمی یا فاطِمَةَ الزَّهراء ... سَلامُ الله عَلَیهَا