• وبلاگ : تخــريــبـچــي
  • يادداشت : وصيت فقط يك خط ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام خدمت دوست عزيزم البته اگه ما رو به عنوان دوست قبول داشته باشيد .راستشو بخواي من يک رو سياه بيش نيستم مني که روسياه اون دنيا بودمو با اومدن به اردو روسياه اين دنيا هم شدم .شايد پيش خودت بگي حالا چرا روسياه فقط همين قدر برات بگم که باباي من 21 ساله که شهيد شده اما هنوز از اون وقت تا حالا حتي يک بار هم به خواب من نيومد .من پدرمو فقط از روي عکساش ميشناسم چون اون وقتي که اون ميرفت جبه 7تا بچه بوديم که من اخريشون بودم .و اره من اون موقع که پدرم تو ي خرمال عراق شهيد شد يك ساله بودم .حالا فهميدي چرا روسيام نه روسياه ژدرم بلكه روسياه همه شهدا همه هم سنگريهاي ژدرم كه الان نظاره گر كارهاي من هستن .بخدا خيلي گرفتارم محتاج دعاي شمام . يا علي (طلاييه عجب طلاييه)